سیستم برنامه راهبردی
تجارب علمی و عملی در عرصه انرژي نشان داده است که برنامه ریزی راهبردي می تواند در مدیریت مصرف نقش تعیین کننده اي داشته باشدو مصرف انرژي نیز تابع همین اصل علمی است. اما نتایج مالی در مدیریت مصرف بهمان اندازه واجد اهمیت است که نتایج غیر مالی مهم است. از اینرو دانشمندان توجه خود را به مدل کارت امتیازي متوازن معطوف کرده اند. در این مدل سازمان نظارت خود بر نتایج مالی، رضایت مشتری، رشد و یادگیري و فرایندهاي داخلی اعمال می کند و تلاش خود را درجهت بهبود فرآیندها، ایجاد انگیزه و آموزش کارکنان، و افزایش سیستم هاي اطلاعاتی توانایی آن براي یادگیري را افزون می سازد. سیستم برنامه راهبردي کارت امتیازي متوازن براي اولین بار توسط کاپلان و نورتون در  سال 1992در مجله کسب و کار هاروارد ارائه شد. این دو نفر با تمرکز برنیاز مدیران مبنی بر در دست داشتن هر دوي شاخص هاي مالی و عملیاتی، چهار حوزه اصلی را در مدل امتیاز متوازن در نظر گرفتند که باعث ایجاد تغییرات اساسی در فرضیات زیربنایی درباره ارزیابی عملکرد که دربرگیرنده ملاک های هر دو بعد مالی و غیر مالی است گردید. لذاملاکها های ذکرشده باعث جاري شدن اهداف راهبردي در سراسر سازمان شده وعملکرد هریک از افراد سازمان را با اهداف راهبردي سازمان پیوند می دهند.

        www.falateghare.com

منظر های مختلف کارت امتیازی متوزان

الف- عامل مشتری
براي انتخاب اهداف و سنجه هاي مربوط به منظر مشتري، سازمانها می بایست به دو سوال اصلی پاسخ دهند:1- چه کسانی مشتری هدف ما هستند؟ 2- ارزش هاي پیشنهادي ما براي آنها چیست؟

ب- منظر فرایندهاي داخلی کسب و کار
دراین منظر ، سازمان ها می بایست فرایندهایی را مشخص کنند که با برتري یافتن در آنها بتوانند به ارزش آفرینی براي مشتریان ونهایتاً سهامداران خود ادامه دهند. تحقق هر یک از این اهداف، مستلزم انجام یک یا چند فرایند عملیاتی به صورتی کارا و اثربخش است.
ج- عامل رشد و یادگیری
چگونه می توان به اهداف بلند پروازانه تعیین شده در منظرهاي فرایند داخلی، مشتري و نهایتاً سهامداران جامه ي عمل پوشاند؟ پاسخ به این سوال دراهداف و سنجه هاي مربوط به منظر رشد و یادگیري نهفته است.
د- عامل مالی
سنجه هاي مالی از اجزاء مهم نظام ارزیابی متوازن اند، به ویژه درسازمان هاي انتفاعی، سنجه هاي این منظر به ما می گویند که اجراي موفقیت آمیز اهدافی که در سه منظر دیگر تعیین شده اند نهایتاً به چه نتایج و دستاوردهاي مالی منجر خواهد شد. ما می توانیم همه تلاش و کوشش خود را صرف بهبود رضایتمندي مشتریان، ارتقاء کیفیت و کاهش زمان تحویل محصولات و خدمات خود کنیم . ولی اگر این اقدامات به نتایج ملموسی در گزارش هاي
مالی ما منجر نشود، ارزش چندانی نخواهد داشت.
ه- مدیریت مصرف انرژی
کنترل مصرف انرژي، چالش بزرگ عصر ما است و از این رهگذر حتی کشوري مانند ایران نیز که از منابع غنی هیدروکربوري و ذخایر عظیم انرژي  برخوردار است، نتوانسته از تب فراگیر این چالش هزاره سوم درامان باشد؛ کما اینکه مصرف انرژي در ایران از خط قرمز نیز عبور کرده وبه حدي رسیده که به گفته کارشناسان، میانگین تمام تولیدات نفتی ایران با انرژي مصرفی در کشورمان برابر است.
www.falateghare.com

میزان مصرف انرژی در ایران وجهان:

این میزان نزدیک به 4 برابر میانگین سرانه جهانی است. اگرچه مصرف انرژي در کشورهاي توسعه یافته به دلیل حجم گسترده فعالیت هاي صنعتی در حد بالایی قرار دارد اما کشورهاي در حال توسعه نیز به دلیل زندگی سنتی با مصرف بی رویه انرژي مواجه هستند. با این وجود بر اساس آمار منتشر شده از سوي دفتر مطالعات شرکت بریتیش پترولیوم، مصرف انرژي در ایران بسیار بیشتر از کشورهایی است که از نظر توسعه یافتگی در سطح بالاتري نسبت به ایران قرار دارند. طبق بررسی هاي صورت گرفته، شدت مصرف انرژي کشورهاي گروه سه بااقتصاد (تقریبا) دولتی شامل ایران، چین و روسیه نسبت به دیگر کشورهاخیلی زیاد است. شدت مصرف در انرژي کشورهاي گروه دو با اقتصادنیمه دولتی، متوسط ارزیابی می شود. این گروه کشورها شامل آفریقاي
جنوبی، ترکیه، کره جنوبی، مالزي، و هند می باشند. در نهایت نیز نتایج بررسی هاي ناشی از الگوي مصرفی انرژي در کشورهاي گروه یک با اقتصاد آزاد و شدت انرژي کم، شامل آمریکا، استرالیا، آلمان، نروژ، هلند، ایتالیا، انگلیس و ژاپن ارائه شده است.

با توجه به بررسی هاي صورت گرفته و از دیدگاه اقتصاد کلان، دولتی بودن اقتصاد کشورمان از مهمترین دلایل عدم کنترل مصرف انرژي است و این امر میزان بهره وري را در تمامی موارد کاهش می دهد. هر چه اصل 44 قانون اساسی مبنی برخصوصی سازي، واقعی تر و کامل تر انجام شود، میزان بهره وري به خصوص در بحث مصرف انرژي افزایش خواهد یافت. چرا که جهت گیري مدیریت مصرف در بخش خصوصی کشورهاي توسعه یافته بر مبناي کاهش میزان مصرف انرژي می باشد و کارشناسان، فرهنگ سازي را به عنوان نقطه عطف و عامل اتکادر مصرف بهینه انرژي می دانند. باید توجه داشت که فرهنگسازي اگرچه بسیار سودمند است اما به تنهایی کافی نیست. رویکرد اصلی در بهینه سازي مصرف انرژي باید بر مبناي مدیریت تقاضا باشد؛ زیرا  با کاهش تقاضا در عین حفظ نرخ توسعه و رفاه مردم، اجراي الگوهاي ساختاري مصرف بهینه انرژي امکان پذیر می شود. اهمیت این مباحث به حدى است که واحدي به نام مدیریت تقاضا با عضویت 18 کشور در آژانس بین المللی انرژي به وجود آمده است.

در مجموع می توان گفت براي بهینه سازي انرژي در صنایع در گام اول برنامه ریزي و تصمیمات مدیریتی مناسب مهمترین بخش وسرآغاز تمام فعالیت هاي صنعت به شمار می آید.

www.falateghare.com

نتیجه اینکه:
اصول برنامه راهبردي با رویکرد کارت امتیازي متوازن شامل وظایف، تکنیک ها و سوالات کلیدي است که به دنبال تحقق اهداف سازمان دست یابی به طراحی عالی ساختاري سازمان می باشد و می تواند توسط سازمان ها براي نیل به چشم اندازهایشان استفاده شود. از طرفی مدیریت مصرف انرژي یک فرآیند پویا است که از ایده ها و دانش جدید براي تولیدو افزایش کارایی انرژي استفاده می کند که از جمله هدفهاي آن می توان به استفاده بهینه و منطقی از منابع طبیعی، مقابله با هزینه تامین انرژي از طریق کاهش مصرف اشاره کرد. مدیریت کارایی انرژي به معنی نهادینه کردن روش صحیح استفاده از منابع کشور است و توجه به این مهم موجب ارتقاي شاخص هاي زندگی و کاهش هزینه ها و زمینه ساز گسترش عدالت در جامعه می باشد. در مورد اهداف برنامه راهبردی مدیریت مصرف انرژی می توان به استفاده بهتر از منابع انرژی های برگشت ناپذیر، کاهش هزینه های مصرف آنها و توجه به کار کرد هاي اصلی هر فعالیت اشاره نمود. کیفیت به کارگیری برنامه راهبردي در مدیریت مصرف انرژی به معنی به کارگیری روشی علمی برای حل مسائل مرتبط با مصرف انرژی است که نهایتاً موجب صرفه جویی و مصرف بهینه انرژی خواهد شد.     ( پایان)

www.falateghare.com