اطلاعات وحقایق موجوددر باره استرس بسیارشگفت آوراست.در روزگار ما ،ناراحتی های مربوط به استرس حتی از سرماخوردگی که زمانی شایع ترین مشکل سلامتی در آمریکا بود هم شایع تر است .80 تا 90 درصد از سوانح شغلی به دلیل مشکلات فکری-احساسی بوجود می آید.صدمه های مربوط به استرس ،عامل 70درصد ازکل غیبت ها )غیبت از کار) برآورد شده است که این مسَله 10% از تولیدناخالص ملی راکاهش می دهد.

طبق گزارش موسسه تحقیقات مربوط به استرس (درآمریکا) درمان ناراحتی های مربوط به استرس ، سالانه یکصد میلیارد دلاربرای دولت آمریکا هزینه دارد وزیانهایی که از این راه به تولید کشور وارد می شود، حدود 17 میلیارد دلار در سال برآورد شده است .طبق گزارشهای شرکتهای بیمه، درظرف 10سال گذشته ،تعداد افرادی که به دلیل استرس معلول گردیده ودرخواست حق معلولیت کرده اند، دو برابر شده وهزینه اضافی این مشکل هم بر گردن جامعه می افتد.

درکل، جامعه آمریکا به دلیل صرف هزینه های اضافی برای مقابله با استرس وکاهش تولید ناشی از آن،  سالانه حدود 608 میلیارد دلار خسارت می بیند. مهمتر از این آمار وارقام وضررهای اقتصادی،  تاثیراتی است که استرس برسلامت فکری وجسمی افراد وروابط آنهابا یکدیگر ودرکل بر زندگی انسانها دارد.به طور کلی در این مبحث،  ماهیت روانی – فیزیولوژیکی استرس به تفصیل مورد بحث قرار گرفته وعوامل ایجاد استرس  (شامل نقش جامعه مدرن درایجاد استرس) ، تاثیر ان بر زندگی افراد وراه های کنارآمدن با استرس نامطلوب به خوبی بیان شده است .

بخش اول این مبحث به شما خواننده گرامی کمک میکند که هم از استرس، شناخت کلی بدست آورید وهم شما را قادر می سازد که علایم ونشانه های وجود استرس در خود را بررسی کنید . در بخش دوم، با عوامل استرس زا، چگونگی کنارآمدن با این عوامل ونحوه تغییر نگرش نسبت به آنها آشنا میشویم.

این مطالب علاوه براین که اطلاعات لازم رادر مورد استرس وشیوه های کنار آمدن با ان در اختیار شما می گذارد، با ارایه تمرینات وبرنامه های عملی به شما کمک میکند که به بهترین شکل ممکن با استرس کنار بیایید.تمام افراددرزندگی خود به نسبت های مختلف تجربیات موقعیتهای استرس زا را داشته وامروزه استرس جزیی از زندگی تمام انسانهاست.  بنابراین بهتراست آن را شناخته تا بتوانیم به شیوه هایئ بهتری با ان کنار بیاییم .

 

استرس چیست ؟

افراد مختلف ،تعاریف متعددی از استرس ارایه داده اند.موضوع استرس همواره مورد توجه پزشکان،دانشمندان علوم اجتماعی،انسان شناسان،روان شناسان وحتی جانورشناسان بوده است.ما برای بدست آوردن شناخت بیشتر ازاین پدیده، انراازدیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار میدهیم.

    هانس سلیه، که برخی اورا پدر پژوهش در مورد استرس می دانند، در کتاب معروف خود،(استرس زندگی)، آنرا این گونه معرفی می کند : « استرس، واکنش نامعین انسان در مقابل فشار است.» اگر بطور دقیق تری به این پدیده بنگریم، می بینیم که استرس، واکنش فیزیولوژیک بدن در مقابل هرگونه تغییر، تهدید یا فشار بیرونی ودرونی است که به بدن ما وارد می شود وتعادل روانی را برهم میزند.استرس، آمادگی فرد برای مقابله با خطرات احتمالی را ارزیابی می کند. بعد از بوجود آمدن استرس، بدنسعی می کند که دوباره به حالت عادی برگردد وخود رااز خطرات احتمالی محفوظ نگه دارد. هزاران سال پیش،مدتها قبل ازاین دوره پیچیده، انسانها برای بقا ومقابله با انواع خطرات(حیوانات وحشی،انسانهای دیگر، سیل، آتش و دیگر عوامل) به این واکنشها نیاز داشتند.در واقع آگاهی از این واکنشها،انسانها را برای ادامه زندگی دردنیای پر ازتغیییر،آماده میسازد. پس نتیجه میشود که استرس برای بقا وسلامتی ما لازم است!

امروزه، بیشترین استرسی که ما تجربه میکنیم، ازذهن ما بوجود می آید؛ هنگامی که ما در ذهن خود موضوعاتی را مانند از دست دادن شغل، اختلاف نظر با همسر ویاعدم موفقیت درانجام کارمرور می کنیم، واکنش بدن ما در مقابل خطرات امروزه تفاوت چندانی با واکنش بدن انسان های 4000 سال پیش درمقابل خطرات آن روزها ندارد.

استرس، اجتناب ناپذیراست وتنها مرده ها هستند که هیچ گونه استرسی ندارند! بنابراین، همه استرس ها ناخوشایند نیستند .هانس سلیه میگوید:« دو نوع استرس وجود دارد :خوشایند و ناخوشایند.» معمولا موقعی که ما درباره استرس صحبت می کنیم به استرس ناخوشایند اشاره می کنیم. با وجود این، همه ما در برخی وضعیت ها واتفاق های خوشایند، استرس خوشایند را هم تجربه کرده ایم؛ مثلا در عروسی ها،زمان تولد فرزندمان، هنگام گرفتن ارتقاء، یاگرفتن پاداش، هنگام دیدن دوستان قدیمی و…درنتیجه هر تغییری درزندگی چه مثبت وچه منفی، باعث بروز نوعی واکنش دربدن ما می شود تا بدن بتواند دوباره خود رابا شرایط جدید وفق داده وبه حالت نسبتا”آرام قبلی بازگردد.

همچنین، ما می توانیم به استرس به عنوان یک حالت عدم تعادل بین فشارهای وارد شده بربدن (درونی ویا بیرونی) وتوانایی های خود برای کنار آمدن با آن فشارها بنگریم .این حالت زمانی اتفاق می افتد که ما فکر می کنیم اگربافشار، درست مقابله کنیم،نتیجه خیلی متفاوت خواهد بود تازمانی که اصلا با آن مقابله نکرده ویا بطور صحیح به مقابله با آن برنخیزیم. برای مثال اگر از شما خواسته شود یک بروشور بازاریابی تهیه کنید، در صورتی که دانش وتوانایی خود برای دسته بندی اطلاعات ونحوه تبلیغ یقین داشته و بتوانید تصاویر جالبی برای بروشور تهیه نمایید،استرس کمتری راتجربه خواهید کرد تا اینکه دانش کافی نداشته باشید، نویسنده خوبی نباشید وخلاق هم نباشید.اگرقرار باشد از بهترین مشتریان شرکت خواسته شود که با توجه به بروشور تبلیغاتی شما درمورد محصول جدید شرکت نظر بدهند، استرس این وضعیت دوبرابر وضعیت قبلی خواهد بود.

 

عوامل استرس زا

استرس در اثر بعضی عوامل استرس زا به وجود می اید. برخی از این عوامل رایج عبارتند از:

  • خطرات فیزیکی
  • به خطر افتادن موقعیت شخصی
  • وقوع یک حادثه مهم درزندگی
  • جنگ یانزاع با یک دوست، خویشاوند یا همکار
  • مهلت کم برای انجام یک کار
  • ازدست دادن یک چیز مهم،یک موقعیت خوب ویا یک شخص محبوب.

 

هر محرک درونی یا بیرونی که بتواند واکنش فیزیولوژیک استرس را درما ایجاد کند، استرس زا نامیده می شود. استرس زابودن یا نبودن چیزی، بستگی زیادی به نحوه تفکر ونگرش ما درباره آن دارد.این نگرش ممنکن است درحالات مختلف، متفاوت باشد؛ مثلا

 

  • استرس های خوشایند باورها

 

شور وشوق                                                             انتظارات

شادی                                                                 تجربه ها

نزدیک شدن                                                             زندگی

لذت                                                                شرطی ساز

تصور از خود

 

وحشت

اجتناب

جنگ

نزاع                                            درونی            بیرونی

استرس های ناخوشایند

واکنش استرسی                   فیلترها             استرس زاها

 

 

اگر امروز همسرتان از شما بخواهد که نسخه ای را برای وی از داروخانه بگیرید، ممکن است بدون هیچ ناراحتی قبول کنید؛ اما یک روز دیگر که سرتان کاملا شلوغ است، به راحتی این درخواست را قبول نمی کنید وممکن است با همسر خود دراین مورد جروبحث کنید.درنتیجه، استرس به وجود می آید.

عوامل استرس زاهم مثل خود استرس، به دو دسته تقسیم می شوند: استرس زاهای خوشایند و نا خوشایند. دراین مورد هم دربسیاری ازمواقع، واکنش افرادمختلف در برابر یک عامل استرس زا متفاوت استدر برابر یک عامل استرس زا متفاوت است مثلا اگر از فردی خواسته شود که دریک جلسه سخنرانی کند، ممکن است وی این کاررا امری بسیاردشوارر پرخطر وترسناک تلقی کند، درحالی که برای یک فرد دیگر این فرصتی است جهت نشان دادن دانش و معلوماتش واز این امر لذت ببرد. البته برای فرد دوم هم استرس وجود دارد اما این استرس، از نوع خوشایند،وبرای فرد اول استرس ازنوع ناخوشایند می باشد.

نظریه های مربوط به استرس

1.افراد نوع «الف»وافراد نوع «ب»

از دهه 1970 به بعد،یکی از متداول ترین نظریه ها در مورد استرس وسلامتی،نظریه فریدمن وروزنمن بوده است. این دونفر، متخصص بیماری های قلبی بودند. آنها میان بیماران خوددرمجموع دونوع سبک رفتاری مشاهده کردند وافراد را برهمین اساس دسته بندی نمودند. دسته اول که گروه «الف» نامیده می شدند، به نسبت گروه «ب» درمقابل بیماری های قلبی-عروقی بسیار حساس تر ومستعدتربوده وبه احتمال زیاد، مدتی از عمرخودرا به دلیل مشکلات قلبی وبیماری های ناشی از استرس در بیمارستان گذرانده بودند.

افراد گروه «الف» اغلب در حرفه خود موفقیت های زیادی بدست آورده وبخاطر تلاششان معروف بودند، اما احتمال اینکه از لحاظ جسمی وفکری صدمه ببینند، بیشتربود.این دو محقق می گویند، میزان بروز بیماری های شریانی قلب،در افرادگروه «الف»هفت برابر بیشتر از افراد گروه «ب» است. افرادگروه «الف»بندرت از آنچه به دست می آورند راضی هستند، بنابراین همیشه سعی می کنند سخت تر کار کنند وموانع را(شامل افراد دیگر)از سر راه خود بردارند تا به موفقیت های بیشتری برسند.رفتار افراد گروه«الف»  تنها به شغل و حرفه شان محدود نمی شود. ان ها به دلیل ایجادمشغله زیاد برای خود،برای خانواده ودوستانشان وقت کافی کنار نمی گذارند ودر نتیجه، بتدریج آنها رابا خود بیگانه می بینند.این گونه افراد، گاهی در زمینه کاری به مقام های بالایی هم می رسند، اما تنها بوده وکسی به آنها توجه نمی کند.

2.سازگاری فرد با محیط

نظریه مهم دیگری که در باره استرس وجود دارد، نظریه سازگاری فردبا محیط است.این نظریه که ابتدا مرکز تحقیقات اجتماعی آمریکا آن را ارایه کرده، بر رابطه بین نگرش فرد از یک کار وتوانایی و انگیزه او برای انجام دادن آن کار تمرکز دارد. فرضیه این نظریه اینست که هرچه فرد با محیط یا شرایط، سازگاری کمتری داشته باشد، میزان استرس او بیشتر خواهد بود.یافته های موجود، این فرضیه را ثابت می کنند.همچنین پژوه ها نشان می دهد که میزان استرس در فرد با توجه به میزان چالشی که فرد تمایل دارد با آن روبرو شود، رابطه مستقیم دارد. برای مثال برخی مهندسان دوست داترند ساعتهای طولانی در یک محیط شلوغ واشفته با سرعت زیادکار کنند، زیراکار کردن در چنین شرایطیآنها را درگیر کرده واز این نوع درگیر شدن لذت می برند.در واقع آنها از اینکه دور وبرشان پراز آدمهایی باشد که به کمک آنها احتیاج دارند لذت می برندواز اینکه کار، برهرچیز دیگری در زندگی آنها اولویت پیدا کند، ناراحت نیستند. شرکت های کوچک جدید باید به دنبال چنین آدمهایی بگردند؛زیرا این گونه افرادخیلی بهتر از دیگران با محیط سازگاری پیدا می کنندو در نتیجه کارایی بالاتری از خود نشان  می دهند.برعکس، اگر این گونه شرکت های کوچک وجدید صرفا” به فکراستخدام افراد باسابقه که قبلا” درشرکت های بزرگ ومعتبر کار کرده ودر انجا کارآیی خوبی از خود نشان داده اند، به احتمال زیاد اشتباه می کنند؛ زیرا این افراد به راحتی نمی توانند خودرا با محیط های کوچک و جدید وفق دهند.افرادی که در محیط های بزرگ و تثبیت شده، کارآیی خوبی از خود نشان می دهند، اغلب در محیط های شلوغ وآشفته نمی توانند خوب کار کنند.زیرا استرس وچالشی که در این گونه محیط ها برای آنها به وجود می اید، غیر قابل تحمل است. در حالی که یک مهندس ماهر از کار کردن در شرکت هایی که در آنجا، کارها با سرعت کم و نظم خاصی پیش می زود، لذت نمی برد؛ زیرا در این گونه محیط ها،با استرس یا چالش لازم روبرو نمی شود.در نتیجه هر فرد به میزان خاصی از استرس نیاز دارد ویک محیط ممکن است برای یک شخص دارای استرس خوشایند و برای دیگری ناخوشایند باشد.

شیوه های کنار آمدن با استرس

استرس ممکن استبه مرور زمان انباشته شود.بدن ما در سراسر زندگی مانبرای مقابله با میزان محدودی از استرس، مجهز است. دنیای ما روز به روز پیچیده تر و فشار آورتر میشود؛ بنابراین، ما باید برای مدیریت استرس خود، با شیوه های مقابله ای ودفاعی مناسب آشنا باشیم.

شیوه های مقابله ای، مجموعه ای از الگوهای فکری یا عادت های رفتاری هستند که می توانند تاثیر استرس های ناخوشایند بر بدن را خنثی کرده یا آن را کاهش دهند. وقتی درمحیط کار به ما گفته می شود که کارایی ما پایین بوده یا کارمان رضایت بخش نبوده است، اغلب با خود چنین فکرهایی می کنیم«مدیر به اندازه کافی به کار من توجه ندارد تا بفهمد که من چقدر تلاش می کنم »ویا «ناظربرای کارهای غیر فنی ارزش قایل نمی شود.» شما احتمالا” چنین نظرات ویا افکاری را«توجیه» می نامید؛ بله درست است !این ها توجیه هستند و توجیه هم یکی از شیوه های مقابله ای است. (البته ما بیشتر، زمانی اینگونه نظرات را توجیه می پنداریم که دیگران از آنها استفاده می کنند).

مقابله عبارت است از تلاش ما برای کنترل فشارهایی که آنها را ناخوشایند می پنداریم. انسان ها بطورخودکار، مکانیسم های مقابله ای پیچیده ای رادرخودپرورش می دهند؛ این موضوع جزیی از فرایند اجتماعی شدن وبلوغ است.مکانیسم های مقابله ای در افراد مختلف، با هم تفاوت زیادی دارد.برخی از این مکانیسم ها ساده و برخی پیچیده اند. یکی از پیچیده ترین مکانیزم های مقابله ای با استرس، که توسط برخی روان شناسان معرفی شده است، «مکانیزم سرکوبی حافظه»است.این در زمانی است که وقتی حادثه ای بسیار تلخ در زندگی ما اتفاق می افتد- خصوصادر دوران کودکی و یا نوجوانی- بدن ما در تلاش برای حفظ حالت طبیعینرمال، تمام خاطرات مربوط به آن حادثه را ازذهن پاک می کندو خودآگاه ما نمی تواند به آ« خاطرات دسترسی داشته باشد. این مکانیزم شبیه فشاردادن دکمه «حذف»در رایانه عمل می کند. به این ترتیب وقوع یک اتفاق ناخوشایند درزندگی گذشته ومرورآن می تواند استرس زیادی رادر فرد ایجاد کند؛ لذا برای فرارازتجربه کردن استرس واضطراب ناشی ازمرور ویادآوری آن

واقعه، سرکوبی، مکانیزم موثری است که این امکان را می دهد تا هیجان منفی مربوط به آن واقعه راتجربه نکند. یکی از مهمترین این وقایع، مورد آزار جنسی قرارگرفتن در دوران کودکی است.

یکی از ساده ترین راه کارهای کنار آمدن با استرس، آهسته تر حرکت کردن در یکروز گرم یا استراحت هنگام احساس ناراحتی است. همینطورما گاهی برای مقابله با وضعیت های ناخوشایند، کار های زیادی را آگاهانه انجام می دهیم؛ مثلا”برای مقابله با شلوغی و ادامه دادن به کار خود در آن محیط، در گوش خودپنبه می گذاریم ویا وقتی تنها هستیم، با سگ یا گربه خود بازی می کنیم ئیا بعد از یک روز کاری سخت ، یک حمام مطبوع طولانی می گیریم.گاهی اوقات برای مقابله با فشارهای روز مره زندگی، باید ترکیبی از شیوه های مقابله ای رابه کار ببریم. به احتمال زیاد ، شما هم هر روز در زندگی خود با فشارهای فزاینده ای روبرو هستید وبه همین دلیل این مطالب را  شما انتخاب کرده اید.

در بخش بعدی ما راه کارهای متفاوتی رابرای افزایش توان شما در کنار امدن با استرس ارایه می نماییم .شما می توانید به جای شیوه های قدیمی، ازاین شیوه های جدید استفاده نمایید یا حداقلآنها را امتحان کنید ویا ترکیبی از هر دوی این شیوه ها را بکار برید.

 

احساس رضایت

با در نظر گرفتن موضوع احساس رضایت در بحث استرس، درک کلی ما از اهمیت استرس کامل می شود. اغلب اوقات، احساس رضایت، رابطه معکوس با استرس داردواین دو، همانند یک آلاکلنگ عمل می کنند همانند یک آلاکلنگ عمل می کنند؛ وقتی یکی از انها بالا می رود ر دیگری پایین می آید.اما گاهی اوقات این رابطه برقرار نیست؛ مثلا کسی که در شرایط پرتنش از مکانیزم های مقابله ای، به خوبی بهره برده وتوانسته است برشرایط محیطی کنترل داشته باشد، ممکن است هم دارای استرس بالا باشد و هم رضایت بالا.  اما در هیچ شرایطی این وضعیت پیش نخواهد آمد که یک نفر با رضایت کم، دارای استرس کم باشد. اما در کل، احساس نارضایتی با میزان بالایی از استرس همراه است. در قسمت بعدی در مورد نحوه اندازه گیری میزان رضایت سخن خواهیم گفت.